×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

تجسم یک اندیشه

با کلامتان بهشت بیا فرینید!


چرا کلام ؟ کلام شما قدرتی است که برای آفرینش در دست دارید. کلام موهبتی است که مستقیما از سوی خداوند به شما داده شده است.

" شما از طریق کلام توان آفرینند گی خویش را بیان می کنید . از طریق کلام است که همه چیز را متجلی می کنید به هر زبانی که سخن بگویید ، نیت شما از طریق کلام متجلی می شود . آنچه آرزو می کنید ، آنچه احساس می کنید ، و آنچه حقیقتاً هستید همه از طریق کلام متجلی می شود.

برای احساس بهشت با خود پیمان ببندید که با کلامتان گناه نکنید.مهمترین راز ورود به بهشت درونی‌ در همین میثا ق نهفته است.

کلام تنها یک نشانه یا یک نماد مکتوب نیست . کلام یک نیرو ست ؛ اقتداری است که برای بیان و ارتباط برقرار کردن ، اندیشیدن ، و نهایتا برای آفرینش رویدادهای زندگی خود در اختیار دارید.شما می توانید سخن بگوئید . کدام حیوان دیگری در روی این سیاره می تواند سخن بگوید ؟ کلام قدرتمند ترین ابزاری است که به عنوان موجودی بشری در اختیار دارید ، و  این ابزاری جادویی است . اما مانند شمشیری دو لبه ، کلام شما می تواند زیباترین رویاها را بیافریند و یا همه چیز را در اطراف شما نابود سازد . یک لبه آن استفاده نادرست از کلام است ، که دوزخی واقعی می سازد . لبه دیگر آن بی عیب و نقص بودن کلام است ، معصوم بودن آن است ، که فقط زیبایی ، عشق و بهشت زمینی را می آفریند .کلام ، بسته به این که چگونه مورد استفاده قرار گیرد ، ممکن است شما را آزاد سازد و یا شما را از آنچه اکنون هستید بیشتر دربند کند همه افسونی که شما دراختیار دارید ، مبتنی بر کلام است .کلام شما افسون خالص است ، و استفاده غلط از آن جادوی سیاه .

کلام به قدری قدرتمند است که یک کلمه می تواند زندگی یک فرد را عوض کند و یا زندگی میلیون ها انسان را نابود سازد . سال ها پیش مردی در آلمان با استفاده از کلام ، همه مردم یک کشور را که از باهوش ترین اقوام بودند ، آلت دست قرار داد . او آنها را تنها با قدرت کلام خویش به سوی جنگی جهانی سوق داد و دیگران را متقاعد کرد تا هولناک ترین اعمال خشونت بار را انجام دهند . او ترس مردم را با کلام تقویت کرد ، و مانند انفجاری بزرگ ، جنگ و کشتار سراسر جهان را فرا گرفت . در همه جای دنیا انسان ها انسان های دیگر را نابود کردند ، چون از یکدیگر می ترسیدند . کلام هیتلر که مبتنی بر باورها و میثاق های ترس آور بود ، تا قرن های متمادی در خاطر بشر خواهد ماند .

ذهن آدمی به خاکی بارور می ماند که دائما بذرهایی در آن کاشته می شود . بذرها عقاید ، آرمان ها و مفاهیم هستند ، شما بذری را می کارید ، اندیشه ای را می کارید که آن رشد می کند . کلام مانند بذر است ، و ذهن بشر بسیار حاصلخیز ! تنها مشکل اینجا است که اکثرا برای بذرهای ترس حاصلخیز است . هر ذهنی حاصلخیز است ، اما تنها برای نوعی از بذر که آمادگی آن را دارد . آنچه اهمیت دارد این است که ببینیم ذهن ما برای چه نوع بذرهایی حاصلخیز است ، و آن را برای دریافت بذرهای عشق آماده سازیم .

بی گناه بودن در کلام ، یعنی استفاده درست و مناسب از انرژی ؛ یعنی به کار گرفتن انرژی در جهت حقیقت و عشق به خود . اگر با خودتان میثاق ببندید که در کلام تان بی گناه باشید ، دقیقا به همین قصد ، آن وقت حقیقت از طریق شما تجلی می کند و همه سموم  عاطفی ای را که در شما وجود دارد ، شستشو می کند . اما بستن این میثاق دشوار است ، چون ما آموخته ایم  که دقیقا بر عکس عمل کنیم. ما آموخته ایم که دروغ بگوییم ، هم در ارتباط مان با دیگران و هم در ارتباط با خودمان ، و این دومی خیلی مهم تر است . ما در استفاده از کلام معصوم نیستیم .  معصوم بودن در کلام ، یعنی آن را علیه خویشتن بکار نگرفتن . اگر من شما را در خیابان ببینم و احمق خطاب تان کنم به نظر می رسد که از کلام علیه شما استفاده کرده ام . اما در واقع از کلامم علیه خودم استفاده کرده ام  ، چون شما به خاطر  سخنان من از من بیزار می شوید و این بیزاری برای من خوب نیست . بنابراین اگر من خشمگین شوم و با کلامم زهر به سوی شما سرازیر کنم در واقع از کلامم علیه خودم استفاده کرده ام .  من اگر خودم را  دوست داشته باشم ، این عشق را در تبادلاتی که با شما دارم نشان می دهم ، و در این صورت معصومانه از کلام استفاده می کنم ، چون چنین عملی عکس العملی دوستانه خواهد داشت .اگر شما را دوست داشته باشم ، شما نیز مرا دوست خواهید داشت . اگر به شما توهین کنم ، شما هم به من توهین خواهید کرد . اگر نسبت به شما حق شناس باشم ، شما نیز نسبت به من حق شناس خواهید بود . اگر با شما خود پسندانه برخورد کنم ، با من خود پسندانه برخورد خواهید کرد . اگر از کلام برای افسون کردن شما استفاده کنم ، شما هم مرا افسون خواهید کرد .

اقتدار کلام اغلب مورد سوء استفاده کامل قرار می گیرد . ما از کلام برای نفرین ، سرزنش ، ایجاد احساس قصور و تخریب استفاده می کنیم . مسلما در راه درست هم از آن استفاده می کنیم ، اما در دفعات کمتر ، بیشتر اوقات از کلمات برای سم پاشی استفاده می کنیم � برای انتقال زهر خشم ، حسد ، بخل و نفرت . کلام ، جادوی خالص است و مقتدرترین موهبتی است که ما انسان ها داریم ، اما از آن علیه خودمان استفاده می کنیم . ما طرح انتقام می ریزیم . با کلام مان هرج و مرج ایجاد می کنیم . از کلام برای ایجاد نفرت بین نژادها ، قوم ها ، خانواده ها و ملت ها استفاده می کنیم . ما مکررا از کلام سوء استفاده می کنیم ، و این استفاده نادرست است که آفرینش و تداوم بخشیدن به رویای دوزخ را ممکن می سازد . استفاده نادرست از کلام یعنی چگونه یکدیگر را از پا بیندازیم و یا در حالت ترس و شک نگه داریم . چون کلام جادویی است که انسان ها در اختیار دارند و سوء استفاده از کلام یعنی جادوی سیاه ، پس اکثر ما تمام مدت از جادوی سیاه استفاده می کنیم ، بی آنکه بدانیم کلام ما تماما جادویی است .

غیبت بدترین نوع جادوی سیاه است ، چون زهر خالص است . ما از طریق الگو‌های نادرست آموخته ایم که چگونه غیبت کنیم . وقتی بچه بودیم ، می شنیدیم  که بزرگسالان دور و بر ما غیبت می کنند و تمام مدت در باره دیگران ابراز عقیده می نمایند . آنها حتی در باره کسانی که اصلا نمی شناختند ، عقایدی ابراز می کردند. همراه با این عقاید ، سم عاطفی منتقل می شد ، و ما می آموختیم که این طریقه عادی ارتباط برقرار کردن است .

غیبت یکی از شکلهای مهم ارتباط در جامعه انسانی است . این راهی است که آدم ها را به هم نزدیک می کند ، چون ما وقتی می بینیم کسی همان احساس بدی را دارد که ما داریم ، احساس بهتری پیدا می کنیم . ضرب المثلی قدیمی می گوید : " بدبختی شراکت را دوست دارد . " کسانی که در جهنم رنج می برند ، نمی خواهند تنها باشند . ترس و رنج بخش مهمی از رویای این سیاره هستند ، و از این راه است که رویای سیاره ، ما را مغموم می کند .

با مقایسه ذهن انسان و کامپیوتر ، غیبت را می شود به ویروس کامپیوتری تشبیه کرد . ویروس کامپیوتری قطعه ای از زبان کامپیوتر است که به همان زبان بقیه رمزها نوشته شده است ، با این تفاوت که به قصد صدمه زدن ساخته شده است . این رمز وقتی که اصلا انتظارش را ندارید ، وارد برنامه کامپیوتر شما می شود ، و اغلب شما اصلا متوجه آن نمی شوید . هنگامی که این رمز وارد شد ، کامپیوتر شما دیگر درست کار نمی کند ، یا این که اصلا کار نمی کند ، چون رمزها آن چنان با پیام های مشکل زا در آمیخته اند که دیگر نمی توانند نتایج مطلوبی به دست دهند .

غیبت هم دقیقا به همین شیوه عمل می کند . مثلا شما کلاس جدیدی را با آموزگار جدیدی آغاز کرده اید و از مدت ها قبل منتظر این واقعه بوده اید . روز اول کلاس پیش کسی می روید که قبلا این کلاس را گذرانده است ، و او به شما می گوید : " این معلم آدم متفرعن و پر مدعایی است و اصلا نمی داند در باره چه حرف می زند. به علاوه ، آدم فاسدی است ، مراقب خودت باش ! "

شما بلافاصله تحت تاثیر کلام و رمز عاطفی شخص گوینده قرار می گیرید ، اما نمی دانید که مقصود آن شخص از گفتن این مطلب چه بوده است . شاید او به دلیل رد شدن در کلاس عصبانی باشد و شاید هم ترس یا تعصب باعث شده باشد این داوری را بکند . اما چون شما آموخته اید که مثل یک کودک اطلاعات را جذب کنید ، بخشی از وجودتان این غیبت را باور می کند و با این پیشداوری وارد کلاس می شوید . همان طور که معلم حرف می زند ، شما احساس می کنید زهر در درون تان فعال می شود و متوجه نمی شوید که از دید کس دیگری به این معلم نگاه می کنید ؛ کسی که پشت سر او حرف زده است . بعد شروع می کنید با سایر هم شاگردی ها در این باره گفتگو کردن ، و آنها هم بعد از این او را فردی پر ادعا و فاسد می بینند . شما از کلاس متنفّر می شوید و خیلی زود تصمیم می گیرید از رفتن به آن خودداری کنید . شما معلم را مقصر می دانید و سرزنش می کنید ، در حالی که غیبت است که باید مورد سرزنش قرار گیرد .

همه این آشفتگی را یک ویروس کوچک کامپیوتری به وجود می آورد. ذره ای اطلاعات غلط می تواند ارتباط بین افراد را مختل کند یا از بین ببرد ، و از طریق انتقال از یکی به دیگری ، مثل یک بیماری مسری همه را آلوده کند. تصور کنید که وقتی کسی در حضور شما غیبت می کند ، ویروسی

کامپیوتری را وارد مغز شما می کند و هر بار موجب می شود که اندیشه شما مقداری از روشنی و وضوح خود را از دست بدهد . و تصور کنید که با هر کوششی که برای پاک سازی آشفتگی ذهنی خود از طریق انتقال مطلب به دیگری انجام می دهید ، به جای تخفیف اثر این سم ، در عمل آن شخص دیگر را نیز به این ویروس آلوده می کنید.

حالا مجسم کنید که این طرح تا بی نهایت سلسله وار همه افراد روی زمین را شامل شود . نتیجه این می شود که جهان پر از انسان هایی خواهد شد که می توانند اطلاعات را تنها از طریق جریانهایی دریافت کنند که توسط یک سم ، یعنی یک ویروس مسری ، مسدود شده اند.

   ما سالیان متمادی غیبت شنیده ایم و باکلام دیگران افسون شده ایم و همچنین با کلام خود در مورد خودمان . ما دائما با خودمان حرف می زنیم و اکثر اوقات چنین مطالبی به خود می گوییم : "آه ، چقدر چاق و زشت بنظر می رسم ، پیر شده ام و موهایم می ریزد . من احمق هستم ؛ هیچ وقت هیچ چیز را نمی فهمم . هرگز به اندازه کافی خوب نخواهم بود و هرگز آدم کاملی نخواهم شد .  " ملاحظه   می کنید که چگونه کلام خود را علیه خود به کار می بریم ؟ ما باید بفهمیم که کلام چه هست و چه می کند . اگر شما این میثاق را درک کنید که می گوید با کلام خود گناه نکنید ،آن وقت شروع می کنید به دیدن همه  تحولاتی که در زندگیتان رخ می دهد . اولین تغییرات در رابطه شما با خودتان اتفاق می افتد ، و سپس در رفتار شما با سایرین ، مخصوصا کسانی که بیش از همه دوست می دارید .

ملاحظه کنید که چقدر وقت صرف غیبت کردن درباره کسی کرده اید که بیش از همه دوست می دارید ، تا دیگران را قانع کنید که از نقطه نظر شما حمایت کنند . چند بار توجه دیگران را جلب کرده اید و علیه محبوب خود سم پاشی کرده اید تا دیگران به شما حق بدهند ؟ عقیده شما فقط نقطه نظر شماست ، و الزاما صحیح نیست . عقیده شما ناشی از باورهای شماست ، ناشی از منیت شما و رویاهای شما . ما  همه این زهر را می آفرینیم و آن را  انتشار می دهیم ، فقط به این قصد که احساس کنیم حق با ماست .

اگر ما این میثاق را در زندگی سرمشق خود قرار بدهیم  و با کلام خود مرتکب گناه نشویم ، همه سموم عاطفی از ذهن ما پاک می شود و دیگر در رابطه مان با دیگران اثر نمی گذارد .

معصومیت در کلام همچنین موجب می شود از طلسم های منفی دیگران در امان باشیم . چون ما هنگامی باوری منفی را می پذیریم که ذهن مان برای آن خاک حاصلخیزی باشد . اگر شما با کلام تان مرتکب گناه نشوید ، آن وقت ذهن تان دیگر برای کلماتی که ناشی از جادوی سیاه هستند ، خاک حاصلخیزی نخواهد بود . بر عکس ، برای دریافت کلماتی که ناشی از عشق هستند ، حاصلخیز خواهد بود . شما می توانید میزان معصومیت در کلام را با میزان عشق به خود بسنجید . این که چقدر خود را دوست دارید و چه احساسی نسبت به خود دارید ، مستقیما با کیفیت و صداقت کلام شما ارتباط دارد . وقتی در کلام بی گناهید ، احساس خوبی دارید ، شاد هستید و با خود در صلح و آرامش به سر می برید.

شما می توانید با عمل به این میثاق ، از دوزخ خارج شوید . هم اکنون من این بذر را در ذهن شما می کارم . این که این بذر رشد کند یا نه ، تنها بستگی به حاصلخیزی ذهن شما برای بذرهای عاشقانه دارد . دیگر به عهده خود شماست که این میثاق را با خود ببندید : من با کلام خود گناه نمی کنم . اگر این بذر را تغذیه کنید ، به مرور که در ذهن شما رشد می کند ، بذرهای عاشقانه دیگری را به وجود می آورد که جای بذرهای ترس را می گیرند . اینمیثاق ، نوع بذری را که اندیشه شما برای آن حاصلخیز است ، عوض میکند.

با کلام خود گناه نکنید . این مهممترین میثاق است و شما اگر می خواهید آزاد باشید ، اگر می خواهید شاد باشید ، و اگر می خواهید از آن مرتبه وجودی که دوزخ نام دارد بیرون بیایید ، باید آن را بپذیرید.   این میثاق اقتدار بسیاری به همراه دارد . کلام را در راه درست بکار ببرید . کلام را برای شریک کردن دیگران در عشق به کار ببرید . از  جادوی سفید استفاده نمایید ، و از خودتان آغاز کنید . به خود بگویید که چقدر شگفت انگیز هستید ، چقدر عالی هستید . به خودتان بگویید که چقدر خود را دوست دارید . با استفاده از کلام ، همه میثاق های کودکانه و حقیرانه را درهم بشکنید.

این کار ممکن است ، چون  بعضی‌ افراد  آن را انجام داده اند ، و آنها  از من  و شما بهتر نیستند . نه ، ما عینا مثل هم هستیم . مغز و بدن ما مثل هم کار میکنند ، چون همه انسان هستیم . اگر آنها قادر بوده اند این میثاق ها را در هم بشکنند و میثاق های جدیدی بیا فرینند پس من  و شما هم میتوا نیم. اگر آنها توانسته اند با کلام خویش گناه نکنند ، چرا شما نتوانید ؟ تنها همین یک میثاق کافی است که کل زندگی شما را تغییر دهد . معصومیت کلام می تواند شما را به آزادی شخصی برساند ، می تواند شما را به موفقیت عظیم و به فراوانی برساند ؛ می تواند همه ترس ها را زایل کند و آنها را به شادی و عشق مبدل سازد .

تصور کنید که با معصومیت کلام چه ها می توانید خلق کنید . با معصومیت کلام می توانید از دنیای ترس ها رها شوید و زندگی کاملا متفاوتی را تجربه کنید . می توانید درست در میان هزاران انسان دیگر که در دوزخ زندگی می کنند ، در بهشت زندگی کنید ، چون شما نسبت به آن دوزخ مصونیت دارید . می توانید به ملکوت فردوس در آیید با عمل  به این  میثاق : با کلام خود گناه نکنید .


یکشنبه 11 دی 1390 - 6:30:07 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم