×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

تجسم یک اندیشه

شرح اجمالی برشعرنو

زبان فارسی رمزهویت ملی ماست.

                             مقام معظم رهبری

 

غزلی از مقام معظم رهبری حضرت آیت ا.. خامنه ای :

(بی تو)

دلم قرارنمی گیرد از فغان ، بی تو                                 

سپندوارزکف داده ام عنان،بی تو

زتلخ کامی دوران نشددلم فارغ                                      

زجام عیش لبی ترنکرده جان،بی تو

چو آسمان مه آلوده ام زتنگدلی                                     

پراست سینه ام ازاندوه گران،بی تو

نسیم صبح نمی آوردترانه شوق                                   

سربهارندارندبلبلان،بی تو

لب ازحکایت شب های تارمی بندم

اگرامان دهدم چشم خون فشان،بی تو

چوشمع کشته ندارم شراره ای به زبان

نمی زندم سخنم آتشی به جان ، بی تو

ازآن زمان که فروزان شدم زپرتوی عشق

چوذره ام به تکاپوجاودان، بی تو

عقیق صبربه زیرزبان تشنه نهم

چویادم آید ازآن شکرین دهان، بی تو

گزاره غم دل رامگرکنم چو�امین�

جدازخلق به محراب جمکران،بی تو



مقدمه ای برزمینه های پیدایش قالب های نودرشعر

تأثیری که انقلاب مشروطه وحوادث پس ازآن برفرهنگ وادبیات کشورگذاشت،جایگاهی مهم درتاریخ مادارد. دوره مشروطه آغازآشنایی جدی ملت مابا فرهنگ وتمدن غرب وسرآغازتحولاتی عظیم درفرهنگ ماست که ساحت شعر رانیزدربرمی گیرد.شاعران این دوره برای مردمی شدن شعر-که یکی ازویژگی های شعراین دوره است-برآن شدند که درقالب ها نیزتحولاتی پدیدآوردند.گویی تغییردرمحتوای آثاریک دوره ادبی،تغییردرفرم رانیزمی طلبد.این تغییر ابتدابازنده کردن قالب هایی چون مسمط ومستزادوبحرطویل آغازشد،شاعران این دوره برای نوآوری حتی وزن هایی را نیزکه درگذشته به آنها بحورنامطبوع می گفتند، آزمودند.دراین دوره ، آشنایی با ادبیات غرب به تحولات ادبی سرعت بخشید.کم کم دامنه این تحولات به نوآوری وتغییردرقالب های شعری کشیده شد.کسانی چون�ذبیح بهروز� و�محمد مقدم�ازاولین کسانی بودند که اشعاری درقالب های غیرکلاسیک ارائه کردند.

اندکی بعد علی اسفندیاری معروف به �نیما یوشیج� با انتشارمنظومه ای به نام �افسانه�منشأ تحولی جدی درقالب ومحتوای شعرمعاصرشد.نیما یوشیج درشعرهای دیگرخودکه درهمان سال منتشرکرد،ازقالب های سنتی عروضی تبعیت نکرد،درشعراوطول مصراع ها باهم مساوی نبودند و کاربرد قافیه نیزبه شکل سنتی نبود . نیما بعدها این شیوه را قوام بخشید وبرای شعرهای خویش طرفداران ومخاطبانی یافت. وی با انتشارمقالاتی درباره شیوه کارخود، عنوان کردکه لزومی ندارد مصراع های یک بیت باهم مساوی باشند،قافیه نیزکه زنگ کلام است ،بایددرجایی که شاعراحساس می کند، به کاررود.

           �کتاب حرفی ازجنس زمان/تأملی درشعرانقلاب اسلامی/سیداکبرمیرجعفری/نشرقو/1376�

مسئله:

لطفاً پاسخ تمرینهای زیر را درقسمت نظریه ارائه دهید

1- درمورد قالب های زیر به طورخلاصه توضیح دهید:

مسمط- مستزاد- بحرطویل

2- درمورد بحورنامطبوع هرچه می دانید بنویسید


شعرنو نیمایی را ازدوجهت می توان بررسی کرد:

 

1- محتوا و درون مایه:

 نگاه تازه به طبیعت وجهان ، جهت گیری اجتماعی و استفاده از نماد هادر طرح مسائل اجتماعی ، انعکاس فضاهای طبیعی ورنگ محلی در شعر از ویژگی های محتوایی شعرنیمایی است.

 

2- شکل وقالب :

ازنظرقالب، کوتاه وبلند بودن مصراع ها و جابجایی قافیه ها ازویژگی های شعرنیمایی به شما می آید

 

 

تعریف نماد(نشانه):

در ادبیات برخی از پدیده های خلقت را نشانه ومظهرصفت ها و ویژگی هایی دانسته اند مثلاً کوه را مظهرپایداری ، دریا را نشانه عظمت و بخشندگی و چشمه را نماد پاکی و زایندگی و... می دانند.

تقسیم بندی شعرنو از نظرقالب:

شعرنو را می توان ازنظرقالب به سه نوع تقسیم کرد:

1-     شعر نیمایی:

شعری است با وزن عروضی که مصراع های آن مانند شعر سنتی با یکدیگرمساوی نیستند. استفاده از قافیه در شعرنیمایی الزامی نیست ودر صورت به کارگیری آن ، جای مشخصی نیزدرشعرندارد. از پیروان موفق شعرنیمایی پیش از انقلاب اسلامی می توان از مهدی اخوان ثالث ، فروغ فرخزاد، سهراب سپهری ، الف- بامداد و... و پس از انقلاب می توان از قیصر امین پور ، محمد رضا عبدالملکیان ، سید حسن حسینی و ... را می توان نام برد؛

 

2-     شعرسپید(شاملویی):

این نوع شعر وزن و آهنگی خاص دارد اما دارای وزن عروضی نیست. در شعرسپید نیز قافیه جایی مشخص ندارد ومصراع ها با یکدیگر مساوی نیستند. مانند برخی از اشعار علی موسوی گرمارودی یا طاهره صفارزاده

 

3-     شعرموج نو:

این نوع شعرنه تنها وزن عروضی ندارد ، بلکه آهنگ و موسیقی آن نیز آشکارنیست ونوعی آهنگ درونی مصرع های آن را به هم مربوط می سازد. این نوع شعر توفیق چندانی نیافته است؛ زیرا به سختی با خواننده ارتباط برقرارمی کند. مانند برخی از اشعار محمد حسین جعفریان

      مسأله:

لطفاً پاسخ تمرین زیررا درقسمت نظریه ارائه دهید:

1-     عروض را تعریف کنید و بطور خلاصه در مورد تعریف آن تحقیقی ارائه دهید.

 

مختصری از شرح زندگی سهراب سپهری

سهراب سپهری در پانزده مرداد ماه یکهزارو سیصدوهفت در کاشان به دنیا آمد.دوران تحصیل ابتدایی و دوره اول دبیرستان را درکاشان به پایان رساند وپس از گذراندن دوره دوساله دانشسرای مقدماتی پسران تهران در آذرماه یکهزارو سیصدو بیست وچهار به استخدام اداره فرهنگ (آموزش و پرورش)کاشان در آمد ودر شهریورماه یکهزاروسیصدو بیست و هفت از اداره فرهنگ استعفا داد و پس از گرفتن دیپلم کامل در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران مشغول به تحصیل شد و درهمین سال به استخدام شرکت نفت در تهران درآمد که پس ازهشت ماه کارازآنجا نیزاستعفا کرد. وی درسال 1330 اولین مجموعه اشعار خود را باعنوان (مرگ رنگ) ودر سال 1332 دومین مجموعه اشعار را با عنوان (زندگی خواب ها) منتشرکرد ویکسال بعد در اداره کل هنرهای زیبا در قسمت موزه ها و تدریس در هنرستان هنرهای زیبا مشغول به کارشد ودرمجله سخن اشعارژاپنی را ترجمه می کرد. او درطول زندگی سفرهایی به اروپا ، رم ، توکیو، هندوستان، افغانستان، آمریکا، پاریس، یونان، مصرداشته ودرنمایشگاه های متعددی نیزدرتهران، برزیل ، فرانسه ، سوئیس و ... شرکت کرده است .

وی در سال 1337 در اداره کل اطلاعات وزارت کشاورزی با سمت سرپرستی سازمان سمعی و بصری آغازبه کار کردند ودر اسفند ماه 1340 بطور کلی از مشاغل دولتی کناره گیری کرد.

مرحوم سهراب سپهری در سال 1340 مجموعه جدیدی از اشعار خود با عنوان ( آواز آفتاب ) و درهمان سال مجموعه ای دیگر از اشعار خود با عنوان (شرق اندوه) و در آبان ماه 1344 شعر بلند (صدای پای آب ) را در فصل نامه آتش و در سال 1345 شعربلند (مسافر) را درفصلنامه آرش منتشرکردند. در بهمن ماه 1346 مجموعه اشعارجدیدی از ایشان با عنوان (حجم سبز) توسط انتشارات روزن منتشرشد ودرخرداد ماه 1356 کتاب (هشت کتاب) شامل مجموعه اشعار منتشرشده سهراب به اضافه مجموعه ( ماهچ ، ما نگاه) توسط انتشارات طهوری درتهران منتشرواین کتاب درخردادماه 1358 تجدید چاپ گردید.

سهراب سپهری در دی ماه 1358 برای درمان بیماری سرطان به انگلستان مسافرت کرد و در اسفندماه همان سال به تهران برگشت تا اینکه دراول اردیبهشت 1359 در بیمارستان پارس تهران به دیارباقی شتافت و درصحن امامزاده سلطان علی درقریه مشهد اردهال ، کاشان به خاک سپرده شد و چند مصراع ازشعر(واحه ای درلحظه ) زینت بخش مزار اوست:

�... به سراغ من اگرمی آئید

               نرم و آهسته بیائید

                      مبادا ترک بردارد

                             چینی نازک تنهایی من�

                                                          (رازگل سرخ/به اهتمام سحرمعصومی/انتشارات به نگار/تهران 1375 )  

 

 �روشنی،من،گل،آب�

ابری نیست

بادی نیست

می نشینم لب حوض؛

گردش ماهی ها،روشنی،من،گل،آب.

پاکی خوشه زیست.

مادرم ریحان می چیند.

نان وریحان و پنیر،آسمانی بی ابر،اطلسی هایی تر.

رستگاری نزدیک: لای گلهای حیاط .

نوردرکاسه مس،چه نوازش ها می ریزد!

نردبان ازسردیواربلند، صبح را روی زمین می آرد.

پشت لبخندی پنهان هرچیز.

روزنی دارد دیوارزمان، که ازآن ، چهره من پیداست.

چیزهایی هست، که نمی دانم.

می دانم، سبزه ای را بکنم خواهم مرد.

می روم بالا تا اوج، من پرازبال وپرم

راه می بینم درظلمت، من پرازفانوسم.

من پرازنورم وشن

وپرازدارودرخت .

پرم ازراه، ازپل ، ازرود، ازموج .

پرم ازسایه برگی درآب :

چه درونم تنهاست.

                                             (سهراب سپهری)

بررسی وشرح اجمالی شعر

شعرروشنی مثل قالب اشعارکتاب حجم سبزازنظام فکری منسجمی برخورداراست. فرم ذهنی شعرنمایانگراین انسجام است. زبان شعری سپهری ساده وروان است با واژگانی که گاه ارزش سمبلیک پیدا می کند(نردبان،صبح،ابر،باد،فانوس) واژگانی که ازطبیعت واقعی خود رها می شوند تا بیانگرمعنای تازه ای باشد. رنگ آمیزی شعرقابل توجه وبیانگرفضای روحانی والقاء کننده حالت عرفانی شاعراست

این شعرازسه بند تشکیل شده است:

دربند اول تصویری ارائه می شود ازفضایلی پاک و روشن،بدون کدورت ونخوت(ابروباد)دراوج سکون وآرامش با واژگانی که همه بیانگرپاکی وتهذیب هستند، آب، گل،ماهی وخوشه پاک زندگی، یک زندگی ایده آل.

دربند دوم شعر، ابعاد دیگراین زندگی پاک ترسیم می شود: قناعت و سادگی . یعنی تمام آن چیزهایی که موجب سعادت ورستگاری است، سعادتی که ازگل های باغچه ملموس ترونزدیک تراست . تکرارهمان سکون و آرامش و تهذیب درون(آسمان بی ابر، پاکی خوشه زیست)وقناعت همراه با تصویری ازیک طبیعت بی آلایش (گل های اطلسی) و حضورما درمحیطی که اگربه اندازه باغچه یک خانه کوچک است اما سعادت وخوشبختی را درپشت گل های خود پنهان دارد.

بند سوم شعرنمایانگرعروج عارفانه شاعراست که محصول همان تهذیب درون می باشد. طیران آدمیت حاصل به درآمدن ازپای بند هوا وهوس است، این بند با واژه نورآغازمی شود که بازتاب آن درکاسه مس نوازشگراست وبعد تصویری زیبا ازصبح که به مرورهمه جا را فرا می گیرد ودرجان می نشیند. صبح دراصطلاح عرفا نوروحدت وروشنایی توحید است:

صبح است ساقیا قدحی پرشراب کن                               دورفلک درنگ ندارد شتاب کن

نردبان رمزنزول وصعوداست. صبح می آید و روشنی تمام وجود شاعررا فرا می گیرد و به کمک این اشراق و تابش ونوروحدت است که همه مظاهرحق را می بیند و اوج می گیرد. به هرچه نظرمی کند جزشادی نمی بیند (پشت لبخند پنهانی هرچیز) درچنین موقعیتی است که پرنده روح شاعر درفضای پاک و عارفانه اوج می گیرد، بالا می رود و با درونی پاک و مهذب(فانوس) ظلمت را می شکافد.

جمعه 9 دی 1390 - 10:37:20 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
× برای این پست نظرات ارسالی پس از تایید مدیر وبلاگ به نمایش در خواهند آمد